اسرائیل و فلسطین: نه به یورش علیه غزه! اشغال‌گری خزنده باد متوقف شود!

حمله‌ی غافلگیرانه‌ی حماس بهانه‌ای برای اسرائیل شد تا آن از "حق دفاع از خود" بهره ببرد. مردم فلسطین در عرض ۷۵ سال مبارزه برای پایان دادن به اشغال وحشیانه مورد حمایت حکومت‌های تحت حمایت سرمایه داری امپریالیستی و نئولیبرالیستی، نه تنها متحمل رنج‌، گرسنگی، در تنگنا زیستن شده‌اند، بلکه آنها متحمل کشتار‌های بسیاری از کودکان، جوانان، سالخوردگان، غیرنظامی‌ها و نظامی‌های خود شده‌اند. دسترسی به نیازهای اساسی مانند برق، بهداشت و درمان از آن‌ها دریغ شده است. سالیان درازی است، که تحرک آنها به ویژه در غزه زیر نظر محدودیت‌های شدید "امنیتی" قرار دارد. این محدودیت‌های شدید شامل دسترسی به کار و آموزش و بسیاری از نیازمندی‌های دیگر نیز می‌شود. شرایط تشدید شده امروز، که اسرائیل آن را "دفاع از خود" نام نهاده، چیزی به غیر از خیزش آپارتاید اسرائیلی به مرحله‌ای نا-انسانی‌تر یعنی نسل‌کُشی را تداعی نمی‌کند.

ما به درستی می‌دانیم که مبارزه برای آزادی ایران و آزادی فلسطین، هم سو و در مسیر یکدیگرند. برای جمهوری اسلامی، مردم فلسطین تنها دستاویزی در نزاع قدرت با اسرائیل در خاورمیانه هستند. عربستان که اخیرا توافق خود با اسرائیل را به تعلیق در آورده، در این موضع به ایران نزدیک تر شده است؛ به موازات آن شاید حمله‌ی حماس بتواند برای حکومت ایران سودمند باشد. در اینجا باید تاکید کرد، که تنش اخیر تنها نتیجه‌ی دهه‌ها سرکوب وحشیانه و سیستماتیک مردم فلسطین توسط دولت‌ اسرائیل است، که از یک طرف منجر به قدرت یافتن حماس در میان مردم شده است، و از طرف دیگر حمایت پر شور جوانان فلسطینی، که خواهان عمل در پایان بخشیدن به اشغال هستند، را به همراه داشته است. منافع مغرضانه‌ی جمهوری اسلامی موج جدیدی از بوق پروپاگاندا را برای جلب حمایت افکار عمومی به سود خود به راه انداخته، که افکار عمومی را از واقعیت آنچه در حال اتفاق است، مخدوش کند. باید تاکید شود که اسرائیل دولتی سرکوبگر است و مردم فلسطین تحت سرکوب هستند. در برابر این نسل کشی، به صراحت بگوییم: انتفاضه تا پیروزی! برای فلسطین آزاد، و برای فدراسیون سوسیالیستی خاورمیانه!

تجزیه و تحلیل حاضر در 09 اکتبر 2023 برابر با دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ به زبان اصلی (انگلیسی) در سامانه حاضر و اینجا منتشر شد.

حمله شنبه 7 اکتبر 2023 حماس به اسرائیل تا حدی غیر منتظره بود، که توانست دستگاه اطلاعاتی و نظامی اسرائیل را غافلگیر کند، اما حداقل ما را نمی‌بایست غافلگیر می‌کرد. این پیامدی پر خشونت در پی تشدید سرکوب خشونت‌آمیز فلسطینی‌ها است که توسط نتانیاهو، رئیس راست‌گراترین دولت مرتجع تاریخ اسرائیل ترویج می‌شود.

در این حمله ده‌‌ها موشک از هزارانی که از غزه پرتاب شده بودند، سیستم دفاع ضد موشکی «گنبد آهنین» اسرائیل را شکستند، و در پی آن صدها تن از نیروی مسلح حماس برای حمله به شهرهای مرزی و پایگاه‌های نظامی از محفوظ‌ترین حصار مرزی موجود در جهان عبور کردند. در یورش به خاک اسرائیل این حملات صدها تن کشته اسرائیلی و هزاران مجروح بر جا گذاشت. نبرد با گذشت بیش از 24 ساعت از نخستین حمله، در حداقل 8 هدف از 22 هدفی که توسط رزم‌آوران فلسطینی به تصرف در آمدند، همچنان ادامه داشت. گروه‌‌های جنگی تازه‌ای از غزه وارد اسرائیل ‌شدند، که در پی آن ده ها سرباز و غیرنظامی اسرائیلی اسیر شده و به غزه آورده شدند. نیروهای رزمی حماس یک پایگاه نظامی را تصرف، چندین تانک‌‌‌ و تجهیزات نظامی اسرائیل را منهدم و بسیاری از خودروهای نظامی را توقیف کردند. در این میان نیروهای رزمی فلسطین برخی از فرماندهان نظامی اسرائیل از جمله ”نمرود آلونی“ Nimrod Aloni، یک ژنرال ارتش اسرائیل را به اسارت گرفتند. این اقدام در نوع خود بی سابقه است.

دولت اسرائیل تحقیر شده است و پاسخ آن، وحشیانه خواهد بود. ”نتانیاهو“ "وضعیت جنگی" اعلام کرده و در حال انجام بمباران های تلافی جویانه است که تاکنون (زمان نگارش این سطور) بیش از 300 فلسطینی را کشته و 1600 نفر دیگر را زخمی کرده است. اسرائیل فوراً برق نوار غزه را قطع کرد، که عواقب شدیدی را برای 2.1 میلیون فلسطینی ساکن در آنجا به همراه داشته است. در نتیجه این حملات، زیرساخت‌های شکننده و سیستم نیم بند بهداشت و درمان غزه درمرز فروپاشی قرار گرفتند.

دولت نتانیاهو به همدستی حامیان کابوس آفرین صهیونیسم مقصر تشدید تنش کنونی هستند. آنها در حالی که متظاهر به محافظت از اسرائیل برای اجتناب از عواقب اشغالگری وحشی خود هستند، در مواجهه با این تلاش یک ملت شکست خورده و سرکوب شده را به طور جمعی از سرزمین مادری خود پاکسازی می‌کنند. شما نمی توانید در سلب حقوق پایه‌ای دموکراتیک یک ملت، زیر فشار قرار دادن و سرکوب آنها، تصاحب هر چه بیشتر سرزمین و خانه هایشان، دستگیری، شکنجه، تیراندازی مستقیم به آنها و فقیرتر کردن این مردم ادامه دهید، بدون اینکه دیر یا زود تمامی این مصیبت‌ها محرک واکنشی انفجاری بشوند.

هجوم چند روز پیش به محوطه الاقصی در اورشلیم توسط صدها نفر از برتری گرایان یهودی با هدف اعلام شده تخریب مسجد و جایگزینی آن با یک معبد یهودی، یک تحریک مغرضانه بود. مسجد الاقصی سومین مکان مقدس دینی در اسلام به حساب می‌آید، بنابراین تصرف آن توسط صهیونیست‌های افراطی برتری طلب، توهینی آشکار و جریحه دار کردن عمدی احساسات مذهبی این مردم قلمداد می‌شود، که با کمک و محافظت نیروهای پلیس اسرائیل انجام شد. هتک حرمت این مکان مقدس، توجیه فوری حمله فعلی را که چند روز بعد توسط حماس آغاز شد، فراهم کرد. این سرگذشت به عمد توسط رسانه های بین المللی پنهان شده بود تا مقصر "خشونت دیوانه‌‌وار فلسطینیان" به افکار عمومی جهان معرفی شود.

نمونه دیگر از دماگوگی رسانه‌ای: پوشش خبری بی‌بی‌سی از حمله موشکی حماس بدون توضیح از پیشینه رواج تنفر، بدون عنوان تحریکات مداومی که مردم فلسطین را زیر فشار‌های شدید ذهنی و فیزیکی قرار داده بود، نشان از محافظت از “منافع” امپریالیسم جهانی توسط رسانه‌ها دارد. این دسته از رسانه‌ها حملات فیزیکی شهرک نشینان کرانه باختری و شرق بیت المقدس به فلسطینیان را بسیار کمتر پوشش می‌دهند و ترجیح می‌دهند این واقعیت را پنهان نگاه دارند که در طول سال جاری و پیش‌تر از تنش‌های چند روز گذشته، در اثر خشونت علیه فلسطینیان، بیش 200 تن از آنان جان باختند.

کسانی که در مورد "تروریسم فلسطینی" صحبت می کنند بهتر است به یاد داشته باشند که جنبش مقاومت توده ای مسالمت آمیز فلسطینی‌ها در سال 2018 را که به نام ”راهپیمایی بازگشت“ (‌"ویکی پدیا" از آن با “تظاهرات بازگشت” نام می‌برد) شناخته می‌شود، دولت اسرائیل با گلوله جنگی پاسخ داد و در آن صدها نفر از معترضان غیرمسلح ، از جمله 46 نفر کودک و نوجوان را کشت. همان افرادی که امروز درباره «تروریسم» صحبت می‌کنند، در طی «عملیات سرب گداخته» “Operation Cast Lead” در سال‌‌های 2008-2009، زمانی که اسرائیل 1391 فلسطینی از جمله 318 کودک را کشت، بیش از 3500 خانه را ویران کرد، ده‌ها هزار نفر را بدون سرپناه رها کرد و ویرانی‌های زیادی به بار آورد، سایر ساختارها و تأسیسات زیرساختی کلیدی در غزه را خراب کرد، ،سکوت کردند. آنها در جریان "عملیات تیغه حفاظتی" “Operation Protective Edge” سال 2014 نیز سکوت کردند، که در آن اسرائیل 2203 فلسطینی، از جمله 528 کودک و خردسال را کشت. در این میان 1372 تن از آنها در جنگ شرکت نداشتند، و در پی آن بیش از 18000 خانه را ویران کرد یا به شدت به آنها آسیب رساند؛ و بیش از 100000 فلسطینی را بی خانمان کرد. این آمار را ما تنها برای نمونه ذکر می‌کنیم.

کارل مارکس در جنگ داخلی در فرانسه اینچنین نوشت:

« حزب نظم هرگز از سرزنش‌های تهمت‌آمیز در عیاشی‌های خونین خود، که بر علیه قربانیان خود بر پا می‌کرد، دست نخواهد برداشت، این خود به تنهایی ثابت می‌کند که بورژوازی روزگار ما خود را جانشین بر‌حق “بارون” پیشین می‌داند که هر سلاحی را در دست خود بر علیه مردم عادلانه و به حق می‌پنداشت، در حالی که اگر همان سلاح به دست مردم می‌افتاد، این خود نفسا گونه‌ جنایت بود.»

آنها وضعیت را به گونه ای نشان می دهند که گویی درگیری میان دو نیروی هم تراز صورت می‌گیرد، که نه تنها کاملا نادرست است، بلکه باید به یاد آورد، که این مبارزه میان یک رژیم امپریالیستی تا به دندان مسلح و متجاوز از یک طرف، و مردمی زیر ستم از طرف دیگر است، که برای دفاع از خود و دفاع از حق خود و برای بقای وجود خود می‌جنگند.

رژیم حاکم در اسرائیل اقدامات ظالمانه خود را زیر پوشش فریبکارانه "دفاع از خود“ مخفی می‌کند. آنها از کتاب مقدس "چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان، زندگی در برابر یک زندگی" را نقل می‌کنند، اما هرگز بحث یک زندگی در برابر یک زندگی مطرح نیست. اسرائیل به ازای قتل یک شهروند خود با قتل عام صدها فلسطینی پاسخ می دهد. در تعارض کنونی نیز چنین خواهد بود. اسرائیلی خونین ترین انتقام را برای تحقیر اخیر خود خواهد گرفت، و کشتار تازه شروع شده است.

نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) در تلاش برای پاکسازی مراکز فرماندهی و بازپس گیری کنترل مناطق، ده ها هزار نیرو را در اطراف مرز غزه جمع آوری کرده اند. با این حال، ثابت شده است که هدفی را که آنها دنبال می‌کنند، دشوارتر از حد انتظار آنها است. نتانیاهو تهدید کرده است که «انتقامی قدرتمند» خواهد گرفت و غزه را به منطقه‌ای متروکه تبدیل خواهد کرد. این به خوبی می تواند منجر به تهاجم زمینی اسرائیل به غزه در تلاش برای نابودی حماس شود که منجر به تلفات هزاران غیرنظامی دیگر خواهد شد. این پاسخ وحشیانه اسرائیل علیه فلسطینی‌ها خواهد بود.

در مرز شمالی اسرائیل با لبنان، احتمال گشودن جبهه دوم توسط حزب الله، استراتژیست های نظامی اسرائیل را نگران کرده است. پیشتر حزب‌الله موشک‌هایی را به منطقه مزارع ”شبعا“، منطقه‌ای که لبنان و اسرائیل بر سر حاکمیت بر آن اختلاف دارند، و از سال‌ها پیش در اشغال اسرائیل است، شلیک کرده بود. اقدامات تلافی جویانه اسرائیل برای تشدید بیشتر اوضاع طراحی شده بود و به نظر نمی رسد حزب الله علیرغم ژست های نمادین آماده فراتر رفتن از آن باشد. اگر ارتش اسرائیل از راه زمینی به غزه حمله کند، ممکن است حزب الله مجبور به تغییر نگرش خود در این دیدگاه باشد.

همانطور که اسرائیل بارها در گذشته نشان داده است، آن یقیناً امکان بمباران، خفه کردن، تهاجم و تبدیل غزه به ویرانه را دارد، اما در عین حال تجربه ثابت می‌کند که اسرائیل توان نگه داشتن غزه را تحت اشغال خود ندارد. تصمیم “آریل شارون” برای عقب نشینی از غزه که در سال 2005 انجام شد و تهاجم فاجعه بار اسرائیل به غزه در سال 2014، عدم امکان سرکوب قطعی و تحت کنترل درآوردن بیش از دو میلیون نفر را برای مدت طولانی با ابزارهای صرفا نظامی ثابت کرد.

درگیری کنونی همچنین ثابت می‌کند که تأسیس تشکیلات خودگردان فلسطین پس از توافقنامه ”اسلو“ در سال 1993 مضحکه‌ای بیش نبود، که برای در‌هم شکستن مقاومت پُر سابقه فلسطین، سازمان آزادیبخش فلسطین را، به نیرویی انتظامی زیر نظارت پلیس اسرائیل، برای «تضمین امنیت» اسرائیل تبدیل کرد. در این روند، مردم متوجه فریب خوردگی خود توسط عباس رئیس‌جمهور فلسطین، که در استدلال کنونی خود اسرائیل را مسئول ایجاد بحران کنونی می‌داند، شدند؛ او در پیمانی نانوشته شراکت پلیس تشکیلات خودگردان فلسطین با نیروهای امنیتی اسرائیل برای سرکوب قیام جوانان فلسطینی علیه اشغال‌گری را رقم زد. این موضع گیری عباس نیز به نوبه خود نشان از فریبکاری حرفه‌ای او علیه مردم فلسطین دارد.

نمایش وحدت کنونی بین جناح نتانیاهو و مخالفان در مواجهه با چنین حمله بی‌سابقه‌ای - که حتا ممکن است دشمنان سرسخت نتانیاهو، یعنی ”یایر لاپید” Yair Lapid و ”بنی گانتس“ Benny Gantz را به یک دولت ملی اضطراری در تبعیت از او ملحق کنند - نمی‌تواند شکاف‌هایی را که در حال عمیق‌تر شدن هستند، بپوشانند. طبقه حاکم اسرائیل حتا با چنین نمایشی از وحدت، به ناچار زیر ضربه پتک حوادث از هم خواهد پاشید. با این حال، مماشات میان جناح های راست‌ و ”چپ“ صهیونیستی نشان می‌دهد، که آنها در موقع لازم، یعنی سرکوب مردم فلسطین و اشغالگری، اختلافات خود را در اولویت کمتری نگاه می‌دارند.

امپریالیسم آمریکا و صهیونیست ها به یک اندازه مقصر هستند

بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا نه تنها قاطعانه از اسرائیل حمایت می‌کند و از ارائه «همه ابزارهای حمایتی مناسب» دریغ ندارد، بلکه با افتخار از «حمایت دولت از امنیت اسرائیل موضعی سخت و تزلزل‌ناپذیر است» تبلیغ می‌کند . البته دور از دیدگاه نیست که او هیچ اشاره ای به حق فلسطینی ها برای مخالفت با ظلم اسرائیل نکرد. بایدن در حال رویارویی با تلاتم‌های زیادی است، چرا که حمایت از صهیونیسم و اسرائیل در ایالات متحده به حسب جهت گیری برتری طلبانه رژیم اسرائیل به رهبری نتانیاهو به شدت تضعیف شده است. حتا در این صورت و با توجه به اینکه ایالات متحده سالانه 3.6 میلیارد دلار به ارتش اسرائیل یارانه می دهد، نمی توان انتظار دیگری از دولت بایدن داشت. برای امپریالیسم ایالات متحده، اسرائیل تنها متحد واقعی تضمین شده در خاورمیانه است، و آمریکا همیشه موضع خود را در کنار صهیونیست‌ها خواهد داشت.

امپریالیسم آمریکا به همان اندازه که صهیونیست ها و رژیم نتانیاهو مسئول وضعیت کنونی هستند، با دفاع مداوم از اسرائیل به عنوان سنگر «دموکراسی» (به معنای دارایی مهم امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه)، نقشی کمتر مهم در این پی‌آمد ندارد.

لحن انتقادی ملایم بایدن نسبت به نتانیاهو در سال های اخیر به این دلیل بود که سیاست های دیوانه وار نتانیاهو تهدیدی برای تضعیف ثبات در منطقه و حمایت بین المللی از اسرائیل بود. این تهدید اکنون برای همه به واقعیت تبدیل شده است.

این تنش اخیر، تلاش بایدن برای میانجیگری در مذاکره بین اسرائیل و پادشاهی سعودی را تضعیف خواهد کرد. چنین توافقی و همچنین “توافق‌نامه ابراهیم” و مراد «عادی‌سازی» روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل، برای آینده‌‌ای قابل پیش‌بینی از بین رفته است. حتا حاکمان سعودی نیز باید نفرت گسترده ای را که نسبت به اسرائیل در میان توده مردم عربستان و همچنین در بقیه جهان عرب انباشته شده است، در نظر بگیرند.

چشم انداز تهاجم اسرائیل به غزه، که نه تنها فروپاشی احتمالی تشکیلات خودگردان فلسطین، بلکه اشغال کامل کرانه باختری توسط اسرائیل را به همراه خواهد داشت، کل خاورمیانه را به آتش خواهد کشید. در این میان، می‌بایست استراتژیست‌های امپریالیستی در واشنگتن به شدت نگران باشند. این وضعیت منادی تشنج های انقلابی و بی ثباتی اجتماعی خواهد بود.

عزم و سازماندهی جوانان فلسطینی که طی دو سال گذشته نسل جدیدی از مقاومت فلسطین را در برابر اشغالگری در کرانه باختری ایجاد کرده اند، آنها را از فریب کاری‌های گوناگون در حل و فصل صلح آمیز مسائل فلسطین و خاورمیانه آگاه ساخته است. جوانان پیشرو فلسطینی در حال حاضر با کمتر از به رسمیت شناختن کامل حقوق فلسطینی ها راضی نخواهند شد.

حمله حماس ممکن است محرک بحرانی عمیق تر باشد، اما این منطقه مدتهاست، که آبستن این بحران بوده است. در واقع، تاکتیک حماس مبنی بر رویارویی مستقیم نظامی با اسرائیل به وضوح برای روحیه فزاینده مقاومت در حال توسعه در میان جوانان فلسطینی جذاب است. جوانان عمل می خواهند و نه حرف، یا معامله ای که تنها به تضعیف آرمان آنها و تقویت چنگال صهیونیست ها تمام شود. در عین حال، رژیم صهیونیستی با برافراشتن نتانیاهو به ریاست دولت در حال جمع‌بندی مجدد و استفاده از سناریوی برانگیختن جنون ملی علیه فلسطینی‌ها است، که در کنار آن بتواند پایگاه اجتماعی خود را نیز تقویت کند. آنها حتا، خواهان بسیج آن لایه هایی در صفوف خود هستند، که پیش از این به طور گسترده علیه راست بسیج شده بودند.

مردم اسرائیل بار دیگر به حمایت از رژیم صهیونیستی و اشغالگری ترقیب می‌شوند. جنبش علیه اصلاحات قضایی دولت بلافاصله به حالت تعلیق درآمد. گروه کهنه سرباز « آخیم لنشک (برادران و خواهران مسلح)» Achim le’Neshek ضد نتانیاهو که پیشتر از فراخواندگی به خدمت به عنوان نیروهای ذخیره امتناع می کرد، اعلام کرد: «برادران و خواهران مسلح از همه می‌خواهند که برای دفاع از اسرائیل بدون تردید و بلافاصله قیام کنند.»

با این حال، چندین صدای منتقد نیز وجود دارد که مواضع شجاعانه ای اتخاذ کرده و خاهان مسئملیت‌پذیری دولت در این بحران شده است. برای نمونه، یکی دیگر از سازمان های کهنه سرباز اسرائیلی به نام «سکوت شکن» ضمن محکوم کردن حماس تاکید کرد: «چگونه دولت یهودی برتر ما، ما را به این نقطه رساند». ”اوفر کاسیف“ Ofer Cassif، نماینده حزب چپگرای ”هادش“ Hadash، در اسرائیل اظهار داشت: من به گفتن حقیقت ادامه می دهم. به محاصره وحشیانه و جنایتکارانه غزه پایان دهید و رژیم برتری جوی یهودیان را محکوم کنید. آنها مسئول این خونریزی‌ها هستند. تنها با پایان بخشیدن به قدرت آنهاست، که ما می‌توانیم به امنیت رسیده، صلح و آینده ای بهتر را گسترش دهیم.»

فریاد تنها به صرف محکوم کردن، کافی نیست. بلکه، ابتکار انقلابی توده‌‌های فلسطینی، در کرانه باختری، شرق بیت‌‌‌‌‌المقدس، و همچنین در غزه، به همراه همبستگی متقابل با زحمتکشان اسرائیل، کلید یک جهش کیفی در مبارزه موفق علیه اشغال و ظلم را به همراه خواهد داشت. توده های عرب در کشورهای همسایه نیز باید نقش کلیدی ایفا کنند. حمایت از مبارزه برای آزادی ملی فلسطین، اول از همه به معنای سرنگونی رژیم های مرتجع طرفدار امپریالیست در مصر، عربستان سعودی، قطر، اردن و غیره است. همه این رژیم های بورژوایی، به هر نحوی، وضعیت موجود را می پذیرند و هیچ تمایلی به حل ریشه‌ای دشواری‌های مردم ندارند.انقلاب زحمتکشان آتش نابودی قدرت آنها خواهد بود. این رژیم‌ها، در حالی که کرشمه‌های سخن پراکنی به سود همبستگی را در رسانه‌ها به نمایش می‌گذارند، هیچ کاری مشخص برای کمک به مردم فلسطین انجام نمی دهند.

همبستگی بین‌المللی جنبش جوانان و طبقه کارگر نیز در تعیین پیامد این بحران بسیار مهم است، مشروط بر اینکه مبتنی بر درخواست‌های انتزاعی برای «صلح» و «کاهش تنش» نباشد. چندین دهه قطعنامه سازمان ملل متحد و موافقتنامه های بین المللی، آرمان آزادی ملی فلسطینیان را یک وجب هم به پیش نبرده است. در واقع برعکس، آنها به دولت اسرائیل اجازه داده اند تا سهم فزاینده ای از سرزمین فلسطین را اشغال کند. به عمل رساندن شعارهای زیر تضمین روند مبارزه برای پیروزی است:

  • نه به حمله و بمباران غزه.
  • نه به دخالت امپریالیستی،
  • «صلح» امپریالیستی و پیمان اسلو فلسطینی ها را شکست داده است.
  • برای قیام توده ای علیه اشغال، در دو طرف خط سبز.
  • به اشغال پایان دهید.
  • همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
  • پایان و معکوس کردن تصرف سرزمین های شهرک سازی صهیونیست ها.
  • نه به ظلم و ستم، و برای حقوق برابر برای همه مردم، صرف نظر از قومیت و مذهب.
  • برای یک فدراسیون سوسیالیستی از کل فلسطین، به عنوان بخشی از یک فدراسیون سوسیالیستی خاورمیانه.

انتفاضه تا پیروزی!